درباره ما | مطالبات شهدا | دفاع مقدس | دانشنامه | فیلم | صوت | ارتباط با ما | سایت های شفیق فکه | سیاسی | تصاویر
    صفحه نخست / دانشنامه / داستان های کوتاه

آن كه شنيد و آن كه نشنيد آن كه شنيد و آن كه نشنيد


مردي متوجه شد که گوش همسرش سنگين شده و شنوايي اش کم شده است...

 

پیر زن غیب گو پیر زن غیب گو

 

از کلاس درس استاد … بیرون آمد، همچنان به حرکت خود ادامه داد، جستجوگر می‌دانست که در وادی طلب باید که جستجو کرد. این را خیلی خوب می‌دانست.

داستانی در باره حرص و طمع داستانی در باره حرص و طمع

 

پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد ، باز هم از زندگی خود راضی نبود . اما خود نیز علت را نمی دانست .

ما چقدر فقیر هستیم ما چقدر فقیر هستیم

 

روزی یک مرد ثروتمند پسر بچه ی کوچکش را به یک روستا برد

پاره ای از او پاره ای از او

 

پشتش‌ سنگین‌ بود و جاده‌های‌ دنیا طولانی.

نماز عشق نماز عشق

 

شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود،

 

حکایت طوطی و کلاغ حکایت طوطی و کلاغ

 

حق تعالی کلاغان و طوطیان را در ابتدا به رنگ سیاه بیآفرید

در احوالات شیخ ابو العباس قصاب آملی در احوالات شیخ ابو العباس قصاب آملی

 

روزي به عادت چهل سال، به دکان قصابي شدم، موسم ماه صفر بود.

کوزه شکسته کوزه شکسته


در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دوانتهای چوبی می بست

تاجر 4 زنه تاجر 4 زنه

 

روزی روزگاری تاجر ثروتمندی بود که ۴ زن داشت

حکایت شاهین و چنگیز خان مغول حکایت شاهین و چنگیز خان مغول

 

یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند.

اولین قبلی ۲ از ۲ بعدی آخرین