درباره ما | مطالبات شهدا | دفاع مقدس | دانشنامه | فیلم | صوت | ارتباط با ما | سایت های شفیق فکه | سیاسی | تصاویر
    صفحه نخست / دانشنامه / پزشکی / روانشناسی

توجه خاص در مشاوره روانی کودکان (بخش سوم)

چيزهايي كه كودك از بدرفتاري در ذهن دارد
اگر چه بيشتر افراد متخصص گزارش مي‌دهند كه درصد گزارشات قابل ارزشي از بدرفتاري با كودكان زياد است، بعضي‌ها در اين مورد شك دارند كه گزارشات درست باشند زيرا مطالعات و آزمايشات نشان داده‌اند به طرز مخصوصي مستعد پيشنهاد و اطلاعات گمراه‌ كننده عرضه شده به آن‌ها بعد از وقوع ماجرا هستند. آن‌ها عقيده دارند كه اين تلقين‌پذيري در قسمتي كه از خواست‌هاي كودك براي خوش‌آمدن بزرگترها نسبت به حرف‌هاي او مي‌شود، مبالغه‌آميز مي‌گردد. Loftus در سال 1993 پيشنهاد كرد كه دو مأخذ كه مي‌توانند با خاطرات غلط عجين شوند در نظر بگيريم: نوشته‌هاي عمومي و پيشنهادات مشاوران اگرچه كودكان ممكن نيست كه اين موارد را خوانده باشند Loftus توضيح مي‌دهد كه اين كودكان اغلب موارد بدرفتاري با كودكان را در رسانه‌هاي خبري يا در توضيحات بزرگ‌ترها مي‌شنوند. به علاوه بزرگ‌ترها ممكن است مكرراً به آن‌ها هشدارد دهند در مورد امكان رويارويي با يك متجاوز. Loftus در سال 1993 هم چنين گزارش مي‌دهد كه معالج يا مشاور ممكن است سهواً در اشتباه بيمار مشاركت داشته باشد و اين كار را در طي پيشنهادات در مورد معالجات انجام مي‌دهد. بعضي از مشاوران فكر مي‌كنند كه امكان دارد بدرفتاري با كودك به طور واضح بحث شود. صرف‌نظر از علائم بعضي ديگر ممكن است به بيمار فشار بياورند، خواب‌ها را تعبير كنند كه نشانه‌هاي بدرفتاري است از بيمار طوري سوال كنند كه انگار پيشنهاد در رفتاري مي‌كنند يا از راه‌هاي ديگر سوءظن آن‌ها را تحريك مي‌نمايند. Loftus در سال 1993 مي‌گويد كه مشاوران ابزارهاي لازم براي تشخيص خاطرات درست را ندارند، بنابراين. آن‌ها بايد از مداخلات هواخانه‌ها اجتناب‌نمايند به خاطر تكنيك‌هايي كه مي‌توانند به جاي آن در نظر بگيرند و به طور بالفعل كمتر خطرناك‌اند. روشن‌سازي، دلسوزي، يكدلي، مواجه شدن با مسأله به صورت لطيف و مهربان. Yapko در سال 1993 راهنمايي‌‌هايي را براي متخصصين كار با امكان بدرفتاري كودك آورده است:
1- نتيجه‌گيري سريع نكنيد.
2- سئوالات عمده و اساسي مطرح نكنيد.
3- وقتي موضوعي مبهم است به صورت ظاهري به آن تأكيد كنيد.
4- در مورد پيشنهادات راجع به روش‌هاي محدودكننده‌ي ارتباط با خانواده‌ي بيمار، محافظه‌كار باشيد.
5- به حافظه خود اميدوار نباشيد، مخصوصاً اگر اطلاعات حساس مورد بحث قرار مي‌گيرند.
بچه‌هاي طلاق
شيوع طلاق به سرعت در ايالات متحده افزايش پيدا كرده است و در چند دهه‌ي گذشته چشمگير است. مركز بين‌المللي آمار بهداشت و سلامت گزارش مي‌دهد كه در حال حاضر از هر دو ازدواج يكي به طلاق منجر مي‌شود (wendel 1977) اين بدان معناست كه حدود يك مليون كودك يا حدود يك سوم كودكان اجتماع طلاق والدين خود را تجربه خواهند كرد.
طلاق يا جدايي در فرد آسيب‌زا است، و براي همه‌ي آن‌ها كه با آن دست به گريبان هستند دردآور است. بزرگ‌ترهاي گاهي دنبال كمك مي‌گردند تا با آسيب ناشي از طلاق كنار بيايند. اين كار را در گروه‌هاي مشاوره و يا مشاوره‌ي شخصي يا در طي كار گروه‌هاي كمك برنامه‌ريزي شده مثل (والدين بدون والدين) انجام مي‌دهند.
در سال‌هاي گذشته بچه‌هاي طلاق كمك مستقيم كمي دريافت مي‌كردند در واقع در خيلي از زمان‌ها خيلي كمتر از حد ممكن از كارهاي افراد خانواده اطلاع حاصل مي :رد و به اگفته مي‌شد كه اين راز را براي زمان ممكن حفظ نمايد. اخيراً به خاطر اثر قابل توجه خانواده و جدايي آن روي كودك توجه بيشتري به احتياجات كودكان در معرض اين حوادث آسيب‌زا شده است. زندگي و ارتباطات بچه‌هاي خانواده در حال طلاق به طور محسوسي از اجتماع، اقتصاد، روانشناسي، قانون تأثير مي‌پذيرد. كودكان بايد خود را با جدايي والدين وفق داده و از يكي از جدا شوند و يك رابطه‌ي جديد و تازه‌اي با ديگري پيدا كنند. يك تغيير در رتبه‌ي اقتصادي خانواده، امكاناً تغيير در محل زنگي و محيط مدرسه، روش‌هاي زندگي مختلف والدين، دعواهاي خاص، و گاهي يك طرز زندگي كاملاً‌متفاوت يك احساس به وجود مي‌آورد كه گاهي مثبت و گاهي منفي خواهد بود. اغلب مادران كه كاملاً درگير مراقبت از كودكان هستند و خانه بايد براي كار به بيرون بروند، خيلي از آن‌ها مهارت لازم را ندارند و بايد كارهاي با حقوق كم را بپذيرند. كودكان با وعده‌هاي طرف مخالف آسيب مي‌بينند يا ياد مي‌گيرند كه چه طور پدر و مادر را مجبور به اطاعت كنند. از كودكان والدين طلاق گرفته ممكن است خواسته شود كه نقش والد غايب را بازي كنند و جاي آن را از نظر فيزيكي يا فكري پر كنند در حالي كه هنوز به بلوغ نرسيده‌اند. تعدادي از محققان صاحب‌نظر (wallerstein ...) سعي كرده اند كودكان را در مورد اثرات درازمدت طلاق در سال‌هاي رشد و نمود آن‌ها ارزيابي نمايند. Wallerstein و kelly در سال 1980 عنوان نموده‌اند كه مركز اصلي مخاطرات طلاق، اثرات منفي و بدي است كه روي نمو و پيشرفت كودكان مي‌گذاردو تعداد زيادي از تحقيقات پيشنهاد مي‌كند كه درجه‌ي تكامل كودك به واكنش هاي بعد از جدايي ربط دارد. Wallerstein و kelly در سال 1980 گفته‌ان كه نوزادان به طور عمده به واكنش هاي رواني و عصبي سرپرست خود پاسخ مي‌دهند، به طول مثال، پدران و مادران زير فشار رواني احساسات خود را در طي رفتار و گفتار خود در موقع ارتباط كلامي به نوزاد انتقال مي دهند. كودكان خدسال خيلي از نيازهاي خود را از سرپرستشان به دست مي‌آورند به جز در مواردي كه سرپرست در فشار رواني است. كودكان خردسال وابسته‌اند و تقاضاي توجه به نيازهاي خود دارند. كودكان قبل از مدرسه 3 تا 5 سال فقط يك درك مبهم از وضيعت خانواده دارند به خاطر اين كه پيشرفت فكري و شناختي آن‌ةا محدود است، بنابراين آن‌ها اغلب احساس ترس و ناامني مي‌كنند كابوس مي‌بينند، و به رفتارهاي خيلي بچه‌گانه‌تر عقب‌نشيني مي‌كنند. بچه‌هاي مدرسه‌اي كه فرك آن‌ها پيشرفته‌تر است و تكامل عقلي پيدا كرده‌اند وضعيت را با دقت بيشتري نگاه مي‌كنند. اگر چه كودكان 6 تا 8 سال اغلب فكر مي‌كنند كه طلاق تقصير آن‌ها بوده است (اگر من بد نبودم، بابا ما را ترك نمي‌كرد) و كودكان در اين سنين اميدهاي غيرواقعي در سر مي‌پرورانند و بازگشت خانواده به حال اول. شايد هم آن‌ها احساس از دست دادن چيزي، طرد از اطرافيان احساس گناه، بي‌وفايي كنند. سنين 9 تا 12 سالب وقتي است كه كودكان به سرعت نمو نيم‌كنند و به عنوان تكيه‌گاه واليدن را برمي‌گيزنند. آن‌ها ممكن است در اين گونه موارد عصباني شوند و طلاق و والدين را سرزنيش مي‌كنند وشايد هم يك نقش حمايتي پيشه كنند زيرا نگران والدين به مشكل خورده‌ي خودشان هستند.
به علت نگراني آن‌ها ممكن است علائم بدني نشان دهند، يا رفتارهاي منجر به خطر و مشكل برگزينند، يا در تحصيلاتشان دچار افت تحصيلي شوند. طلاق والدين رد طي سال‌هاي نوجواني بچه‌ها يك سري متفاوت از مشكلات تكاملي كودك را فراهم مي‌كند،‌مردم جوان در اين سن و سال براي خود مختاري كوشش مي‌كنند و در حال آزمايش جنسيت خود هستند. حتي ممكن است در مورد ارتباطات خود حساس باشند نگران و امكان تكرار اشتباهات والدين خود نتايج تحقيقات مربوط به خطرات سني با هم متناقض بوده‌اند.
Hetherington و همكارانش در سال 1978 اعتقاد داشتند كه كودكان كم سن و سال‌تر از اثرات مضر طلاق بيشتر رنج مي‌برند. در ده سال تحقيق او، دريافت كه كودكاني كه در موقع طلاق خيلي كوچك هستند به نظر مي‌رسد كه كمتر زيان مي‌بينند و خيلي كم از آن موقع زندگي خود به ياد مي‌آورند. فاكتورهاي زيادي به غير از تكامل و رشد در نفوذ اثرات طلاق روي كودك ممكن است تأثير داشته باشند، شامل مقدار تنش و ناسازگاري در خانه، مدت زماني كه كودكان با ناسازگاري زندگي كرده‌اند، واكنش والدين به ناسازگاري‌ها و كنار آمدن شخص پدر و مادر با طلاق و از سرگيري نقش‌هاي يك بزرگ‌تر توسط پدر يا مادر. Wallerstein در سال 1983 توضيح مي‌دهد وظايف روانشناختي را كه يك كودك بعد از طلاق بايد با موفقيت حل نمايد.
اعتراف به واقعيات موجود در از هم گسيختگي ازدواج
كودكان كوچك اغلب خيال‌هاي ترسناك را تجربه مي‌نمايند. احساس مي‌كنند ترك شده‌اند و مي‌خواهند وضعيت خانواده را انكار كنند به خاطر فشار رواني خودشان ولادين اغلب در دادن اطمينان به آن‌ها و كمك به آن‌ها در فهميدن وضعيت و آينده‌ي آن‌ها دچار مشكل مي‌شوند. كودكان بزرگ‌تر هم چنين ممكن است بعضي خيال‌هاي بد و همراه با بدبختي ذهني را تجربه نمايند و اين توانايي آن‌ها را در فكر كردن و حل مشكل كم مي‌كند و حتي علائم بدني رواني نگراني آن‌ها را نشان مي‌دهد. تكنيك‌هاي مشاوره‌اي حمايتي شامل، گوش كردن، انعكاس، شفاف‌سازي و حل مشكل و شايد كاهش استرس و تكنيك‌هايي مثل تخليه‌ي رواني و آسودگي خيال، تصورات هدايت شده براي كودكان مفيد هستتد. Oehmen در سال 1985 اثبات نمود كه كودك بايد با وضعيت خيلي سريع مواجه شود و با شدت تا فرصت بحث و تحليل احساسات در مورد طلاق را نيابد تا توسط احساسات منفي مورد هجوم قرار گيرد.
Wallerstein و Blackeslee در سال 1989 عنوان كرد كه فاكتوري كه از همه خطرناك‌تر است حمايت والدين و كمك آن‌ها به كودك در موقع طلاق مي‌باشد. هر دو والدين بايد با تمام بچه‌ها با هم در مورد تصميم كه براي طلاق چندين روز پيش قبل از اين كه يكي از والدين خانه را ترك كند گرفته‌اند، صحبت نمايند. كودكان بايد در معرض توضيحات روشن و شفاف قرار گيرند و بدانند چرا والدينشان دارند طلاق مي‌گيرند. اگرچه ممكن است لازم نباشد كه جزئيات اين پيمان‌شكني و ديگر مشكلات جنسي براي آن‌ها توضيح داده شود. والدين بايد اين مطلب را عنوان نمايند كه آن‌ها متأسفانه، اشتباهي در ازدواج خود مرتكب شده‌اند ولي به فاميل خود وفادار خواهند ماند. بر طبق بررسي‌هاي نويسندگان درك و فهم طلاق و مراحل آن وظيفه‌ي اول روانشناختي كودكان طلاق است.
رها شدن از كشمكش‌هاي والدين و فشار روحي و برگزيدن رسوم متعاقب آن
تحليل اين كار اين است كه از كودكان بخواهيم از بحران فاصله بگيرند و در خانه خود به كارهاي عادي آموزش بپردازند، فعاليت‌هاي بيرون خانه را گسترش دهند و دوستي‌ها را بيافزايند. والدين بايد روي يان موضوع كار كنند كه كمك نمايند به بچه‌ها در نظم دادن به زندگي خودشان و نگذارند كه طلاق آن‌ها روي تمام فعاليت‌هاي بچه‌ها سايه بيافكند.
همان طور كه توسط ديگر مخققان گزارش شده است. Wallerstein در سال 1983 يك كاهش قابل توجه در پيشرفت تحصيلي بيش از يكك دوم نمونه‌هاي 7 تا 11 سال خود كه در خانواده‌ي جدايي را دنبال مي‌كردند مشاهده نمود. مشاوره‌هاي گروهي و تكنيك‌هاي فردي كه در مورد موفقيت‌هاي تحصيلي بوده (به عنوان مثال اسم‌نويسي اتفاقي) ممكن است به كودكان در اين مرحله كمك كند. جلسات مشاوره با معلمان براي طرح ساختاري محيط كلاس درسي شايد براي زندگي كودك مفيد باشد و موفقيت او را آسان‌تر گرداند.
تحليل شكست
طلاق نه تنها براي واليدن شكست به ارمغان مي‌آورد بلكه براي تمام افراد خانواده و اطرافيان يك شكست است و به طور امكان يك طريقه‌ي متفاوت زندگي را به وجود مي‌آورد. Wallerstein در سال 1983 نوشت كه كارآيي شكست‌ها خيلي مشكل حل مي‌شود: در اين موضوع كودك بايد بر حس عميق طرد شدگي، تحقير، نفرت ديگران، نداشتن نيرو و توان كه والدين اغلب براي او به وجود آورده‌اند غلبه نمايد. ص 237.
Wallerstein و Blakeslee در سال 1989 پيشنهاد نمودند كه يك روش پايدار براي ملاقات پدر يا مادري كه غايب است و تأكيد بر ساخت يك ارتباط جديد و مثبت مي‌تواند به كودكان در اين مرحله كمك كند. متأسفانه، خيلي از كودكان از اين ارتباط بي‌بهره هستند و با والد غايب خود ترك شده‌اند و اين احساس را دارند و بنابراين فكر مي‌كنند كسي آن‌ها را دوست ندارد و بي‌ارزش هستند. نمايش‌هاي ساده خيمه‌شب‌بازي، نويسندگي،‌ نقاشي، بيان احساسات، حل معما، و ديگر تكنيك‌ها مي‌تواند به كودكان كمك كند كه احساسات خود را بيان نمايند. مجالس گروهي و شخصي كه روي به وجود آوردن عزت نفس استوارند، ممكن است مفيد باشند، مثلاً آزمايش قدرت شخص، درس دادن به همكلاسي‌هايش، پيدا كردن دوست براي او و تكنيك‌هاي دوباره‌سازي شناخت و درك كودك.

برای مشاهده ادامه مطلب کلیک کنید

 نسخه قابل چاپ    ارسال این صفحه به دوستان
تاریخ و زمان انتشار: یک شنبه 7 آبان 1391
تهیه و تنظیم: عبدالله خدمتگزار
منبع : پایگاه فرهنگی اجتماعی شفیق فکه
ارسال نظر:
 
عنوان  
رایانامه  
متن نظر  
کد امنیتی = ۸ + ۳