درباره ما | مطالبات شهدا | دفاع مقدس | دانشنامه | فیلم | صوت | ارتباط با ما | سایت های شفیق فکه | سیاسی | تصاویر
    صفحه نخست / دانشنامه / پزشکی / روانشناسی

عروسک ها اولین وسایل ارتباط جمعی بشر بودند (بخش دوم)

 وسائل ارتباط جمعي

 

 در ميان رشته هاي علوم انساني ، جامعه شناسي رشته جديدي است و از آن جديد تر، در ميان رشته هاي جامعه شناسي، وسايل ارتباط جمعي اين چنين است. اگر اهميت هر رشته علمي را در توسعه علم خالص ناديده بگيريم ، پرداختن به اين رشته جديد از چند جهت  داراي اهميت است؛ اول، شرايطي كه اين وسايل در جامعه ايجاد مي نمايند ودوم، تأثيراتي كه در نهادهاي ديگر دارندوبطوركلي آنچه اين رشته را از ميان رشته هاي ديگر جامعه شناسي ممتاز مي سازد ، نقشي است كه اين وسايل در ايجاد فرهنگ جهاني ايفا مي نمايند وسوم آنكه ، مطابق دستاوردهاي محققان و نظريه پردازان اين رشته، انواع اختراعات جديد در گسترش وسايل ارتباط جمعي موثر است – در اين مقاله بيشتر مورد اخير حائز اهميت است؛  زيرا درآن به شرايط گسترش تلويزيون توجه شده است .

 

چند سالي بيشتر نيست كه در ايران شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي به صورت گسترده مورد استفاده قرار مي گيرند؛ گرچه پيش از انكه تلويزيون بتواند خود را به صورت فراگير عضوي از هر خانواده بسازد ، راديو به عنوان وسيله اي كارآمد و ساده با استفاده از تكنيك ماهواره،  توانسته بود خود را به ما تحميل كند . در آن زمان نيز نقش سياسي اين وسيله توسط برنامه هايي كه از بنگاههاي سخن پراكني دولتي بيگانه چونBBC پخش مي شد ، مشخص و بارز بود؛ اما در زمان فعلي با توجه به محدوديت هاي سياسي واجتماعي كه براي نگهداري بشقاب هاوريسيورها، جود دارد؛  بايد تحقيق منظمي راجع به شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي – از اين پس براي راحتي فقط به ماهواره كفايت مي شود – انجام شود . مي توان روشهايي چون روش « همبستگي هاي ثابت »1 بلسون را در بررسي وضعيت كساني كه ماهواره دارند و آنان كه ندارند،  به كار برد . نيز مي توان وضعيت خانواده ها ئي راكه تازه صاحب اين وسيله شده اند در نظر گرفت و با وضعيت آن ها قبل از داشتن اين وسيله،  مقايسه نمود.

 

بيشترين تأثير اين وسيله در خانواده مشاهده مي شود . تأثيراتي كه اين وسيله بر هر يك از نقش هاي اعضاي خانواده  برجاي مي گذارد قابل بررسي است . فرزندان ، مادران و پدران هر كدام از اين وسيله به گونه اي بهره مي جويند . اين بهره جويي منطبق بر نظر « شرام » است. او معتقد است ، بايد سؤال « تلويزيون با كودكان چه مي كند ؟» را رها كردو سؤال« كودكان با تلويزيون چه مي كنند؟» را جايگزين آن نمود .2

    ماهيت اكثر برنامه هاي ماهواره اي فارسي زبان را برنامه هاي موسيقي پاپ بين المللي و برنامه هايي با اهداف سياسي ، برنامه هاي سرگرمي پيش پا افتاده و پخش فيلم هاي سينمايي تشكيل مي دهد . در وهله نخست پخش موسيقي پاپ در رأس برنامه هاي اين شبكه هاست، به طوري كه بر روي آنتن هاتبرد،  تعداد 7 شبكه ايراني فقط به پخش برنامه هاي موسيقي 24 ساعته مشغول هستند. حتي حكومت نيز سياست خود را در مخالفت با اين پديده تا حدودي تغيير داده و به فكر استفاده از اين وسيله توانمند افتاده است؛  به طوري كه شبكه هاي متعددي را با اهداف اوليه پخش موسيقي راه اندازي نموده است كه حداقل سه شبكه آن را مي توان نام برد .

 

 پس از پخش موسيقي،  بيشترين برنامه هاي روي آنتن هاتبرد،  به تبليغ مواد آرايشي و بهداشتي اختصاص يافته است . 

 

 از جنبه اقتصادي، پخش اينچنين تراكت هاي تبليغاتي كه در تلويزيون ملي ايران يا ممنوع يا بسيارپرهزينه مي باشد، درتلوزيون هاي ماهواره اي خيلي آسان تروارزان تراست .مثلادر حالي كه پخش يك تبليغ 10 ثانيه اي در شبكه سوم سيما بيش از يك ميليون تومان هزينه دارد؛  با همين ميزان پول مي توان در بعضي از اين شبكه ها، به مدت يك سال و هر روز به مدت 5 دفعه به پخش پيام هاي تبليغاتي اقدام نمود.

استفاده گسترده ازاينگونه تبليغات باعث شده است مصرف مواد آرايشي كه تبليغات آن در ايران ممنوع است،  در بسياري از دختران جوان نفوذ كند؛  به گونه اي كه ايران به بهشت فروشندگان كالاهاي آرايشي تبديل شده است .

شايد بتوان گفت گسترده ترين تأثير اين وسيله در دختران نوجوان و جوان مي باشد . طبيعي است كه مواد آرايشي و مدلهاي مو و گريم مد روز، براي داخل خانه طراحي نمي شوند و تسري در جامعه مي يابند. اين پديده،  سن استفاده از مواد آرايشي را درجامعه به شدت پايين آورده است. بعضي پيامدهاي آن را در مخالفت تندروان مذهبي با پديده« بدحجابي »، مشاهده كرده ايم .

 برنامه هاي ديگري كه توانسته است در ايران بسيار تأثير بگذارد ، تبليغات مربوط به لاغري است . به طوري كه بسياري از شبكه هاي ايراني و خارجي حجم زيادي از اين برنامه هاي خودرا به تبليغ و فروش كالاهاي بي مصرف لاغرسازي اختصاص داده اند. باناديده گرفتن ارزش ذاتي سلامتي، اين برنامه هاتندرستي بسياري ازانسان را به خطر انداخته است( ازجمله لاغري مفرط در باروري دختران تأثير سوء مي گذارد ). اين نكته انكار ناپذير نيست كه تبليغات توانسته است جرياني از لاغر شدن را در ميان زنان و بعد مردان به وجودآوردكه نگارنده از آن به « موج باربي» تعبير مي كند(اگر اشكال نداشته باشد خودم هم تصميم گرفته ام به لاغري روي بياورم!)

همانطور كه كارتر مي گويد 3«... حتي نيرومندترين وسايل ارتباط جمعي علي الاصول نمي توانند اثري بر فرد نهند كه با زمينه هاي رواني و اجتماعي او قابل انطباق نباشد .» به اعتقاد بنده افرادي كه از برنامه هاي سياسي ماهواره  هااستفاده مي كنند،  به صورت هدفمند فقط به سمت كانال مورد نظر خودمي روند و يكي دو تا از اين كانال ها را انتخاب مي كنند و به تماشاي آن مي نشينند و از انتخاب كانال هاي ديگر خودداري مي نمايند. اين شايد به خاطر آن باشد كه اصولأ ايراني ها افرادي هستند كه در شنيدن آراء ديگران آستانه تحمل بالايي ندارند . ظاهرأ تأثيرپذيري نوجوانان از اين وسيله، در استفاده از موسيقي خلاصه مي شود و مادران هم بيشتر علاقه مند به برنامهاي پزشكي آن هستند كه به صورت زنده پخش مي شود و مي توان با آن ارتباط تلفني برقرار كرد.

استفاده از كليه برنامه هاي شبكه هاي خارجي،  براي بسياري از دارندگان ماهواره امكان پذير نيست؛  زيرا دانستن زبان انگليسي عامل اصلي استفاده از اين برنامه هاست، ازجمله اين قابليت مي تواند استفاده از شبكه هاي سطح بالايي چون BBC,CNN,Euro news را ميسرسازد. تفاوت شبكه هاي انگليسي زبان با فارسي زبان در اين است كه مشاركت در ان ها امكان پذير نيست؛ واين درحالي است كه شبكه هاي ايراني سعي دارند خود را در دسته « وسايل ارتباط جمعي سرد » وارد كنند. براي برخي افرادامكان دسترسي به كانال هاي متعدد عاملي است كه بسياري از وقت ايشان را به خود اختصاص مي دهد. اينان بدون آنكه استفاده اي از اين كار ببرند ، پاي گيرنده خود مي نشينند و مرتب كانال عوض مي كنند .

در اين نكته شك نمي كنم كه اين وسيله كمك بسياري نيزبه گسترش فرهنگ توده اي نموده است و علي الخصوص تأثيرات خود را بر روي كودكان به جاگذاشته و مي گذارد . بنابراين با گذشت يك نسل مي توان تأثير فرهنگ آمريكايي را در نسل نو مشاهده كرد . نتيجه آنكه هيچ چيز از شبكه هاي ايراني نمي توان آموخت مگر اداواطوارهاي ستارگان سينما. اكنون ماهواره به ما مي گويد تا چندي ديگر كه ممكن است دستگاههاي ديگري آن را از دور خارج كنند ، ميهمان هميشگي خانه هاي ما خواهدبود.

اين مسأله آن قدر مهم است كه مي تواند سياست هاي بسته برنامه هاي تلويزيوني يك رژيم را،  تغيير دهد و به تبعيت از خود وادارد. بداقبالي آنان كه از ماهواره و تأثير مخرب آن در خانواده وحشت دارند اين است كه در دوره اي زندگي مي كنند كه فرار از دست تكنولوژي امكان پذير نيست. آنچه امروز اختلاف سطح بينش فرزندان را با والدين فراهم مي كند، فردا اختلاف ديدگاه ايشان را با فرزندان خودشان موجب خواهدشد. فارغ از آنكه از هر وسيله چگونه استفاده مي شود ؛ مي توان از خوب بودن يا بد بودن آن سخن گفت و ماهواره هم از اين دست وسايل است .

 

 تلويزيون و تاثيرات آن بر کودکان

 

تلويزيون يكي از وسايل ارتباط جمعي است كه امروزه در همه خانه ها، در انواع مختلف و با طرح هاي متنوع مشاهده مي شود، جاي آن هميشه در بهترين جاي خانه است و از قديم نام «جعبه جادويي» را به آن داده اند. در هنگام شب اعضاي خانواده اعم از پير و جوان در سكون و سكوت، به پاي اين رسانه مي نشينند و به هم پيوند مي خورند و در آن به دنبال نداشته هاي خود مي گردند و از اين كه به يك دنياي خيالي پناه برده اند، لذت مي برند.

 

 

 كودكان و تلويزيون

 

بسياري از والدين به جهت اين كه وقت كافي براي بازي و كند و كاو با كودكان را ندارند از تلويزيون به عنوان پرستار كودك بهره مي گيرند. پژوهش ها نشان داده اند كه تلويزيون بر روي افراد، خواه ناخواه تاثيرگذار است؛ به عنوان مثال كودكاني كه شاهد ارتباط خشن يا برعكس محترمانه افراد، در تلويزيون مي باشند دقيقاً همان را خواهند آموخت.

 

 هميل ويت سه اصل را در مورد كودكان و تلويزيون بيان مي كند: 

 

 1 – هنگامي كه تلويزيون وارد محيط خانواده مي شود و مورد استقبال قرار مي گيرد. جانشين آن دسته از فعاليت هاي مشابهي مي گردد كه يك نوع احتياج و خواست را ارضاء‌ مي كنند. در مقابل، فعاليت هاي غير مشابه تحت تاثير تلويزيون قرار نمي گيرند و كماكان اوقات فراغت طفل را به خود اختصاص مي دهد به عنوان مثال با آمدن تلويزيون و نشان دادن فيلم در آن كودكان كمتر به سينما مي روند.

 

 2 – با آمدن تلويزيون، نقش و وظيفه پاره اي از فعاليت ها (به عنوان مثال گوش كردن به راديو) عوض مي شود يعني افراد خانواده كمتر به راديو رجوع مي كنند.

 

 3 – در حالي كه فعاليت هاي منظم و متشكل طفل در محيط خانواده تحت تاثير ورود تلويزيون قرار نمي گيرد، بر عكس فعاليت هاي غير منظم و پراكنده بدون ترديد جاي خود را به تلويزيون مي دهد.

 

 ودكان به اين علت تلويزيون را دوست دارند كه تلويزيون آنها را تنبيه نمي كند، برايشان لذت و هيجان به همراه دارد، آدم ها و مكان هاي تازه اي را در معرض ديد آنها قرار مي دهد و به نوعي در خانواده نقش همبازي آنها را در تنهايي ايفاء مي كند.

 تلويزيون در خانواده باعث مي شود كه كودكان ديرتر بخوابند. بچه ها در دوران كودكي اوقات بسياري را با اين وسيله تفريحي (البته از ديد آنها) مي گذرانند و شيفته آن مي باشند.

«ويلبر شرام» يكي از نظريه پردازان ارتباطات مي نويسد: بسياري از مادران، تلويزيون را به خاطر كمكي كه به آنها مي كند ستايش مي كنند (منظور نگهداري فرزندان در خانه و جلوي دست و پا نبودن بچه ها براي اين كه مادرها كارهايشان را به راحتي انجام دهند، مي باشد.)

تلويزيون گاهي اوقات باعث ايجاد و شكاف بين والدين و كودك مي شود. نمونه آن را در تاثيرات آگهي هاي بازرگاني مي بينيم. اين آگهي ها نيازهاي كاذبي را در كودكان بوجود مي آورند و كودك فقط آن چه را كه مي بيند و مي شنود، مي خواهد و والدين هم به ناچار در برابر اين خواسته ها سر تسليم فرود مي آورند… گاهي اوقات تلويزيون باعث سرخوردگي كودكان فقير مي شود چرا كه در آن كودك شاهد يك نوع رفاه نسبي است، اشياء لوكس با رنگ و لعابي جذاب.

دكتر جان كندي مي گويد: كودكان گاه از طريق تلويزيون گونه اي از زندگي را مي بينند كه خود استطاعت آن نوع زيستن را ندارند اين امر در كودك سبب سرخوردگي اجتماعي مي شود. هيمل ويت علت علاقه بچه ها را به تلويزيون اين مي داند كه آنها بدين وسيله مي توانند حقيقت را كشف كنند و به ماجراهاي پشت پرده زندگي كودكانه خود نفوذ كنند و دنيا و مردم را بهتر بشناسند.

تلويزيون بدون شك يك وسيله سرگرمي است؛ اما به جز اين تلويزيون مي تواند محركي براي آموزش و فراگيري بيشتر باشد و همچنين افق ديده ها را در زندگي وسيع كند. تلويزيون مي تواند محيط زندگي را به صورتي كه جريان دارد عوض كند و در نتيجه به فرد قدرت انطباق و سازگاري ببخشد. والدين بايد تا حد امكان سعي كنند تلويزيون جانشين هيچ يك از فعاليت هاي فردي و مخصوصاً اجتماعي كودكان نشود و تنها در حد وسيله اي آموزنده و سرگرم كننده با ويژگي هاي خود مورد استفاده قرار گيرد.

تلويزيون نبايد بر فعاليت هاي اجتماعي كودكان خللي وارد سازد، بلكه لازم است كه كودكان به ديگر نيازهاي جسمي و روحي خود توجه كنند و بايد به كودكان ياد بدهيم كه برنامه ها را با هدفي مشخص انتخاب كنند و بينند. به طوري كه به ديگر برنامه هاي خود نيز برسند (ورزش، مطالعه و…) به بيان ديگر تلويزيون را با خود انطباق دهند نه اين كه خود را با تلويزيون منطبق كنند. والدين هم با آگاهي از تاثيرگذاري تلويزيون در روند رشد و تكامل شخصيت كودكان مي بايست از اين وسيله در جهت آموزش صحيح كودك خود بهره مند شوند. يعني تلويزيون و كودك را به حال خود وانگذارند و با اطلاع از كم و كيف برنامه ها خوراك فكري و روحي قابل قبولي را براي فرزندان خود مهيا سازند و كودكان را از ديدن برنامه هايي كه آكنده از خشونت، ديگر آزاري و مسايلي كه دنياي كودكان را آلوده مي كند، باز دارند و در عوض آنها را براي ديدن مدل ها و الگوهاي سالمي كه در برنامه هاي تلويزيون است، تشويق و ترغيب كنند و در ضمن ديدن برنامه هاي تلويزيون كودك را با دنياي واقعي نيز آشنا سازد. (ترغيب به معاشرت با دوستان و بازي با آنها و…)

تلويزيون تنها وسيله اي است كه كودك براي گريز از مشكلات خود به آن پناه مي برد. بي شك كودكان، بسياري از آداب و رسومي را كه در تلويزيون مي بينند تقليد مي كنند و حتي طرز فكر و اعتقادات اطفال مي تواند تحت تاثير آنچه در برنامه هاي تلويزيون مي بينند، شكل پيدا كند. به عنوان مثال كودكي كه به فلان برنامه علاقه دارد سعي مي كند رفتار و گفتار و كردار خود را نزديك به قهرمان اصلي برنامه بسازد.

 

 «طفل چون زميني است كه اگر مستعد نباشد تخم بزهكاري در او اثري نخواهد داشت.» 

 

تلويزيون كاهشي در فاليت هاي ذهني كودك ايجاد نمي كند و فقط وقت آزاد او را مصرف مي كند نه وقت مطالعه اش را. تنهاي عاملي كه در تلويزيون ممكن است نامساعد باشد مربوط به تكاليف درسي كودكان مي باشد يعني هنگامي كه برنامه اي جالب از تلويزيون پخش مي شود مشكل است كه كودك حواسش را جلب تكاليفش نمي آيد. در اين جاست كه والدين بايد بتوانند اقتدار خود را نشان دهند و در اين جاست كه مي توان گفت: يا تلويزيون خود را منطبق با خانواده كند يا خانواده خود را با تلويزيون منطبق سازد.

شرام مي گويد: «تلويزيون دست يافتني ترين دريچه به دنياي افراد بالغ است. بعضي از محققان معتقدند كه كودك با ديدن تلويزيون زودتر از موعد، قدم به دنياي بزرگترها مي گذارد و اين امر اضطراب ايجاد مي كند و احساس ناامني و اغتشاشات روحي ديگري را در كودك ايجاد مي كند؛ زيرا تلويزيون خيلي زود پرده از پيچيدگي شرايط خانوادگي، اجتماعي و انساني بر مي دارد. تاثير حقيقي تلويزيون در تقويت تمايلات و گرايش هايي است كه قبلا در كودك وجود داشته است به شرطي كه اين اطلاعات به دست آمده از تلويزيون با اطلاعات به دست آمده از طريق محيط اطرافش تفاوتي نداشته باشد.

 «فريدمن» و «اتوبيليك» معنقدند تلويزيون در اطفالي كه جنبه تهاجمي دارند و يا از احساسات حقارت رنج مي برند جبران كننده و تخليه كننده آن حال و احساس است.

 

كودك، تلويزيون، خانواده

 

در گذشته فقط خانواده به تنهايي وجود داشت. امروزه خانواده است به اضافه تلويزيون با ورود تلويزيون به خانواده افراد خانواده دور هم جمع مي شوند، يعني اين كه تلويزيون وحدت خانوادگي بيشتري به وجود مي آورد و اگر خانواده به محيطي با فرهنگ، متعلق باشد تلويزيون بر انگيزنده مكالمات و گفتگوها خواهد شد و وگرنه كاركرد خانواده زير سووال مي رود چنان كه «مكوبي» معتقد است هر قدر افراد خانواده بيشتر تلويزيون نگاه كنند از مدت زماني كه خانواده براي انجام ساير فعاليت هاي گروه به دور يكديگر جمع مي شوند كاسته مي شود بچه ها در كنار والدين مي توانند برنامه هاي جالب و سرگرم كننده را بينند و قبل يا بعد از برنامه در بحث و گفتگوهايي دسته جمعي شركت كنند يكي از وظايف وسايل ارتباط جمعي ايجاد زمينه هاي مشترك و هماهنگ براي گيرندگان پيام به شمار مي رود؛ يعني اين كه افراد با ديدن تلويزيون به تدريج داراي سليقه هاي خاص و مشترك مي شوند براي اين كه بفهميم تلويزيون به چه صورت و تا چه اندازه زندگي خانوادگي را تحت تأثير قرار مي دهد بايد ديد در اتاقي كه تلويزيون قرار دارد افراد خانواده معمولا به چه نوع فعاليت هاي هاي ديگري مي پردازند.

والدين نبايد نسبت به وجود تلويزيون در خانه بي اعتنا باشند بلكه بايد بر برنامه هاي تلويزيوني نظارت و كنترل داشته باشند و ديگر اين كه بايد كودكان را مقيد به ديدن آن چه به خود آنها تعلق دارد سازند. برنامه هاي تلويزيون بر بيشتر خانواده ها نوعي تغييرها و عادت ها را ايجاد مي كند مثلا بعضي از افراد ساعات كار خود را براي تماشاي تلويزيون هنگام صرف غذا تغيير داده اند مثالي ديگر: هنگام پخش يك برنامه جذاب زن و يا مادر خانواده يك غذاي حاضري را فراهم مي سازد كه بتواند به موقع آن برنامه را ببيند در حين تماشاي تلويزيون مصرف تنقلات (بيسكويت، تخمه، آب ميوه) افزايش پيدا مي كند.همانطور كه گفتيم تلويزيون ساعت خواب افراد را تغيير مي دهد بسياري از سردردها و كسالت هايي كه موجب مراجعه به پزشك يا مداواي خانوادگي مي گردد ناشي از عدم رعايت تعادل در تماشاي تلويزيون است تلويزيون حتي در مورد روابط اجتماعي خانواده و مناسبات آن با اطرافيان و دوستان تأثيراتي دارد تلويزيون علاقه به ورزش را اضافه مي كند در حاليكه وقت آزاد ورزش كردن را كاهش مي دهد تلويزيون باعث مي شود كه خانواده ها كمتر به اطرافيان سر بزنند و با آنها رفت و آمد كنند.وقتي كه تلويزيون وارد محيط خانواده مي شود والدين با مشكلاتي از قييل فراخواندن اطفال سر سفره غذا به هنگام تماشاي برنامه ها فرستادن بچه ها به رختخواب، كم توجهي به صحبت والدين و وادار ساختن آنها به انجام تكاليف روبرو مي شوند والديني موفق خواهند بود كه وجود تلويزيون را در محيط خانواده تابع مقررات تشكيلات و مسايل زندگي خود مي دانند و به فرزندان خود قبولانده اند كه از اين وسيله بايد منطقي، عاقلانه و با توجه به برنامه كلي خانواده استفاده كرد و بهره برد.تلويزيون در اكثر موارد سرگرم مي كند و گاهي آموزش مي دهد اما نبايد از آن به عنوان وسيله اي براي آرام نگهداشتن و ساكت كردن بچه ها استفاده كرد تعدادي از والدين تماشاي تلويزيون را پاداشي براي فرزندان خود تلقي مي كنند كه به عنوان مثال در صورت انجام دادن تكاليفشان و يا كارهايي كه به آنها محول مي شود اين پاداش را دريافت مي كنند.

 

تلويزيون و ارزش ها

 

ارزش يعني چيزي كه مطلوب بين انسان هاست و برنامه هاي تلويزيون هم مسلما در صدد هستند كه بتوانند ارزش ها را به افراد ديگر انتقال دهند البته قبل از اين كه مشخص شود تلويزيون با نوجوانان چه مي كند بايد مشخص كرد نوجوانان به صورت يك پديده فعال و متحرك در مقابل تلويزيون چه نقشي را به خود مي گيرند در حقيقت از تلويزيون به چه شكل بهره برداري مي كنند شرام معتقد است كه از ديدگاه علمي نمي توان تلويزيون را براي نوجوانان يك پديده اجتماعي خوب دانست.براي اين كه تأثير تلويزيون بر روي كودكان و نوجوانان مورد بحث و بررسي قرار گيرد بايد سه عامل جداگانه در نظر گرفته شود.

 

    1 ـ نوع برنامه تلويزيوني

 

    2 ـ گيرنده پيام (طفل يا نوجوان موردنظر) 

 

    3 – موقعيتي كه نوجوان تحت آن شرايط تماشاگر برنامه هاي تلويزيوني بوده است.

 

لازم به ذكر است كه رابطه موجود بين نوجوان و تلويزيون و ساير روابط اجتماعي او به مقدار بسيار زيادي تحت تأثير قرار مي گيرد پاره اي از اين روابط عبارتند از روابط طفل و نوجوان با والدين، همسالان افراد خانواده، مدرسه، مذهب و… آن چه كه مسلم است اين است كه تلويزيون وارد كل موجودات زندگي نوجوان مي شود و از خود تأثيراتي باقي مي گذارد.هرگاه مقداري از مفاهيم و ارزش ها در برنامه هاي متعدد تلويزيوني تكرار و تأكيد شوند و نوجوانان بدون راهنمايي لازم تماشاگر آنها باشند امكان تأثير پذيري بيش از اندازه خواهد بود به طور مثال مفهوم عدم رعايت قوانين و مقررات اجتماعي يك فيلم يا برنامه تلويزيون مي تواند در افراد و خصوصا نوجوانان تأثيرات متفاوتي بر جاي بگذارد رشد ذهني كودك نوجوان در ميزان و نوع برداشت او از آنچه مي بيند تأثير فراوان دارد.

 

طبق نظر عده اي از محققين ممكن است تماشاي زودرس مسايل زندگي بزرگسالان طفل، خردسالان را آن چنان تحت تأثير قرار بدهد كه از بزرگ شدن و پا به دنياي بزرگسالي گذاردن وحشت زده و مضطرب مي شوند و به همين علت بايد كودكان را راهنمايي و هدايت كرد تا آنچه را كه به آنان تعلق دارد برگزينند و به نظاره بنشينند. اگر محيط خانوادگي طفل گرم و صميمانه و فارغ از اضطراب و نگراني باشد و اگر طفل بتواند روابط معتدل و مناسبي با همسالان خود برقرار سازد تلويزيون و برنامه هايش هيچ گاه نمي تواند به صورت يك خطر بزرگ و جدي زندگي رواني و اجتماعي او را تهديد كند.

 

 

 

 

 نسخه قابل چاپ    ارسال این صفحه به دوستان
تاریخ و زمان انتشار: جمعه 28 مهر 1391
تهیه و تنظیم: شفیق فکه ،منتخب ستارگان آسمانی
منبع : پایگاه فرهنگی اجتماعی شفیق فکه، شبکه ایثار
ارسال نظر:
 
عنوان  
رایانامه  
متن نظر  
کد امنیتی = ۸ + ۲