روشهاى برخورد صحيح پدر و مادر در قبال شکستن اسباببازى بهوسيلهٔ کودک
- وقتى کودک اسباببازىهاى خود را مىشکند، در واقع به نياز ”خود - Self“ پاسخ مىدهد. اما پدر و مادر از اين رفتار کودک ناراحت مىشوند و بهصورت کلامى و غيرکلامى - ”تو بد هستي“، ”رفتارت بد است“، ”وقتى اينطور رفتار مىکني، نه دوستداشتنى هستى و نه ما تو را دوست داريم“ و اخم کردن - نارضايتى خويش را ابراز مىکنند.
وقتى کودک مىبيند که شکستن اسباببازى پاسخ به نياز ”خود“ است و از سوئى درمىيابد به سبب پاسخگوئى به اين نياز از نيازى اساسىتر، يعنى توجه مثبت (Positive regard) که براى او ارزشى بسيار بالا دارد محروم مىشود، در اين حالت به تعارض و تضاد ميان نياز ”خود“ و توجه مثبت دچار مىآيد که کودک ”توجه مثبت“ را که نياز اساسىتر است، انتخاب مىکند. اينجا است که کودک بهخاطر پذيرش، عشق و محبت پدر و مادر، نياز ”خود“ را انکار و منحرف مىکند. کودک، در واقع، از نياز و رضايت شخصى خود، يعنى (خراب کردن، فرو بردن پيچگوشتى در درون ضبطصوت براى کشف آن) صرفنظر و آن را انکار مىکند تا مورد توجه، پذيرش، محبت و عشق و علاقهٔ پدر و مادر قرار گيرد. در واقع، اين نقطهٔ آغازين انحراف از مسير تربيت طبيعى (Natural education) است که او از ميل دروني، طبيعى و شخصى خويش مىگذرد و بر مبناى تشخيص اميال بزرگسالان عمل مىکند.
- اگر کودک اسباببازى و يا وسيلهٔ ديگرى را خراب کرد، پدر و مادر نبايد دربارهٔ او قضاوت اخلاقى کنند و به او بگويند تو کودکى بد، شيطان، بدذات، کثيف و تحملناپذير هستي. براى يک کار اشتباه، نبايد کل شخصيت کودک را زير سؤال برد، بلکه بهجا است براى او توضيح داد که آن کار و رفتار خاص که از او سر زده درست نيست. رفتار اشتباه کودک را از کل شخصيت او منفک کنيد.
- وقتى کودک اسباببازى و يا وسيلهاى را شکست، نبايد با او به گونهاى رفتار کرد که دچار وحشت و نگرانى شود و سعى کند آنچه را رخ داده است از چشم پدر و مادر دور نگه دارد و يا اينکه، به لحاظ روحى و رواني، احساس گناه و شرمندگى زيادى در او ايجاد مىشود.
- پدر و مادر آگاه و مسئول همواره زمينهساز رشد روزافزون فرزندان خود هستند و با تقويت حس پژوهش و جستجو در آنان، راه را براى پيشرفت و سعادت نونهال خود هموار مىسازند.
- پدران و مادرانى که با روحيات و نيازهاى کودک آشنا هستند، به خوبى مىدانند که کنجکاوى و پرسشهاى او طبيعى و غريزى است و نبايد اين انگيزه را در او خاموش سازند، بلکه بايد شرايطى فراهم آورند که کودک به اشياء بيشتر و بهتر نگاه کند، پرسش مطرح سازد، آنها را لمس و در صورت لزوم قطعهقطعه کند و از درون آن آگاه شود. - وقتى کودک اسباببازئى را خراب کرد و يا شکست، بهتر است پدر و مادر اسباببازى نوئى براى او بخرند، چون ممکن است کودک افسوس اسباببازى خرابشدهٔ را بخورد و دچار دلمردگى و احساس گناه و پشيمانى شود. در صورتىکه کودک آن کار را بهدليل کنجکاوى و بهصورت غيرعمدى انجام داده است و نبايد دچار چنين حالتهائى شود.
- بهتر است اسباببازىهاى شکسته شده را خود کودک و با راهنمائى پدر و مادر تعمير کند و در صورتى که ديگر نمىتوان از آنها استفاده کرد، در کارتنى آنها را نگهدارى کنند و در سالهاى بعدي، هر از چندگاهي، آنها را به کودک نشان دهند. اين وسايل خاطرات خوبى را به ياد آنان خواهد آورد.
- بعضى از پدر و مادرها، بهخاطر خودنمائى در برابر خانوادههاى ديگر و يا اميال سرکوبشدهٔ دوران کودکى خود که از داشتن بعضى اسباببازىها محروم بودهاند، مقدار فراوانى اسباببازى تهيه و آنها را در کمد و گنجهاى دور از دسترس کودکان، نگهدارى مىکنند. از ديدگاه اينگونه پدر و مادرها کودکى خوب کودک است که اسباببازىهاى خود را صحيح و سالم در کمد و يا گنجه به نمايش مىگذارد و اگر کودکى آنها را بشکند، خرابکار و بدذات محسوب مىشود.
دلايل جلوگيرى پدران و مادران از بازى کودک
کثیف شدن لباس کودکان
اظهارنظر همسایهها و دیگران
برداشت نادرست پدر و مادر از کثافتکاری
اشتغال والدین
پدران و مادران بايد در مورد فوايد و آثار مثبت و سازندهٔ بازى و اسباببازىها آگاهىهاى لازم را کسب کنند. آنان، بهدليل ديدگاه سنتى نسبت به تعليم و تربيت کودکان، متأسفانه فاصلهٔ زيادى با ديدگاههاى علماى جديد تعليم و تربيت و روانشناسى دارند، و به جرأت مىتوان گفت حتى از ديدگاه دين مبين اسلام و سيرهٔ ائمهٔ اطهار (ع) راجعبه بازى کودکان نيز مطلع نيستند.
بازى براى کودک امرى طبيعى است و مانند تنفس، براى حيات، شادابى و طراوت او ضرورت دارد. اسباببازى مناسب زمينهٔ غنا بخشيدن به بازى کودک را فراهم مىآورد. بازى با گل، خاک، شن و آب مورد علاقهٔ کودکان است و جزء بهترين، سازندهترين، لذتبخشترين و ارزانترين اسبابِ بازىها محسوب مىشود. ولى با کمال تأسف بايد گفت اکثر پدران و مادران کودکان پاکطينت و آشناى به طبيعت و سرشت خويش را از بازى با چنين اسباببازىهائى محروم و ناکام مىکنند.
روزى پيامبر گرامى اسلام، حضرت محمد صلىاللهعليهوآله از کنار کودکانى گذشت که مشغول خاکبازى بودند. بعضى از اصحاب، آن را از بازى نهى کردند، پيامبر گرامى (ص) فرمودند: ”بگذاريد بازى کنند. خاک چراگاه کودکان است.“
دلايل متعددى وجود دارد که پدر و مادر مانع بازى کودک مىشوند که مهمترين آنها بهشرح زير است:
بىاطلاعى و ناآگاهى پدر و مادر از آثار مثبت و سازندهٔ بازى در پيشگيرى و حل مشکلات روحى و روانى کودکان ، کثيف شدن لباس کودکان، بهخاطر اظهارنظر همسايه و ديگران، برداشت نادرست پدر و مادر از کثافتکاري، اشتغال والدين.
کثيف شدن لباس کودکان
کودک نياز شديدى به جست و خيز و تحرک دارد، و هر چيزى که مانع تحرک و آزادى کودک شود، براى رشد، سلامت و شادابى او مُضر است. بازي، بهعنوان رفتارى پويا، فعال و سازنده براى کودک، به منزلهٔ تنفس براى انسان است. اگر به کودکى بگوئيم بازى نکن، يا ندو! يعنى آنکه بمير و نفس نکش. لذا بر پدر و مادر است که بستر و فضاى مساعدى براى بازى و تحرک او فراهم آورند.
مثال ارائه شده گوياى اين واقعيت است که بعضى پدران و مادران بهدليل کثيف شدن لباس، کودک را از نياز اساسى و ضرورى بازى محروم مىکنند.
شيرين امروز خيلى آراسته شده است. او لباس، پالتو و کفشهاى نو پوشيده است. او خوشحال است، چون اکثر نگاههاى دختران همسال خود را متوجه خود مىبيند. دخترک به ياد سفارشهاى مادر است که او را از کثيف کردن لباس تازهٔ خود بر حذر داشته است، ولى وجود ساير کودکان که در مجاورت او مشغول بازى هستند، او را وسوسه مىکند.
- مادر، مىشود بروم با آنها بازى کنم؟
- چه مىگوئي! مىخواهى لباست را کثيف کني؟
دخترک ساکت مىشود و اينبار سنگريزههاى کوچک را از زمين برمىدارد و به بازى مشغول مىشود، ولى مادر مىگويد: ”سنگها را بريز زمين، مگر نمىبينى خاکى هستند و دستها و لباست کثيف مىشود.“
شيرين غمگين مىشود و تصور مىکند تقصير لباس تازه او است و با تنفر به آن نگاه مىکند. خم مىشود تا بر روى شن خط ترسيم کند، ولى باز هم مادر مىگويد: ”باز هم شروع کردي؟ بلند شو، لباست کثيف شد!“
کودک درمىيابد که بهخاطر لباس نو نبايد بازى کند، پس بهتر است به خانه برگردد. در راه بازگشت به خانه، او ديگر متوجه نگاههاى تحسينآميز همسالان خود نبود. او در آرزوى لباس کهنهٔ خود بود تا بتواند خيلى راحت با شن، خاک، سنگ و توپ به بازى مشغول شود.
انتخاب پوشاک نبايد باعث شود تا بچهها احساس کنند زندانى لباس هستند و چون لباس گرانقيمت و جديد پوشيدهاند بنابراين، حق بازى کردن ندارند. در اين اوقات بهتر است لباس گرانقيمت نخريد. لباس کودک بايد سبک، راحت و گرم باشد و مانع جست و خيز او نشود.
بچههاى طبيعى (سالم و راحت) هيچگونه علاقهٔ خاصى مادرزادى نسبت به پوشاک ندارند. آنان ممکن است کت يا بلوز خود را در محلى رها کنند که به ياد آنها نيايد آن محل کجا بوده است. ولى اگر پدر و مادر نسبت به لباس پوشيدن وسواس داشته باشند، آن را به فرزندان خود نيز انتقال مىدهند.
اين نوع کودکان آنهائى هستند که از ترس کثيف يا پاره شدن شلوار خود، از بازى با ديگران و يا بالا رفتن از درخت خوددارى مىکنند. بهنظر من، بازى و خوشحالى کودک بيش از لباس اهميت دارد و انتقادات ديگران از لباسهاى کثيف کودک نيز از بازى و لذتى که از آن برده، کمارزشتر است.
اظهارنظر همسايهها و ديگران
بعضى از پدر و مادرها از بازى کردن کودک با خاک و گل، شن، آب جلوگيرى مىکنند، بيشتر به اين دليل است که با خود مىگويند اگر همسايهها و آشنايان فرزندان آنها را با لباس کثيف ببينند، چه خواهند گفت؟ آيا آنان را مورد انتقاد قرار نخواهند داد؟ در اين اوقات ترس از چيزى که ديگران خواهند گفت سبب مىشود پدر و مادر از بازى کردن کودک و خوشحالى و لذتى که از آن نصيب او مىشود، جلوگيرى کنند.
آ.اس.نيل مىگويد: ”من شخصاً ترجيح مىدهم کودکى را ببينم که پس از بازى کردن لباسهاى او پر از گرد و خاک شده است، ولى خوشحال و خندان بهنظر مىرسد، در حالى که بسيارى از پدر و مادرها ترجيح مىدهند براى کثيف نشدن لباسهاى فرزند خود او را در گوشهاى ساکت و آرام بنشانند و مانع بازى کردن او شوند.“
متأسفانه، اينگونه پدر و مادرها دچار از خودبيگانگى (Self - strangment) شده و از خودِ واقعى خويش فاصله گرفتهاند. با توجه به اينکه مطلع هستند و مىدانند که کودک بايد بچگى کند و لازمهٔ رشد و سلامت کودک همين بازىهاى کودکانه است، ولى بهنظر ديگران در زندگى و تربيت به قدرى اهميت مىدهند که حاضر هستند اميال و خواستههاى طبيعى فرزند خود را قربانى اظهارنظر ديگران کنند.
برداشت نادرست پدر و مادر از کثافتکارى
در رابطه با بازى کودکان، ديدگاهها و شيوههاى برخورد پدر و مادرها يکسان نيست. مثلاً، وقتى کودکي، با شور و اشتياق خاص، به آب لگد مىزند و آب به اطراف پاشيده مىشود، بعضى از پدر و مادرها با سر و صدا و عصبانيت از کار کودک جلوگيرى مىکنند و به او مىگويند: ”چرا کثافتکارى مىکني؟ تو را دوست ندارم، رفتار تو غيرقابل تحمل است و ...“ اينگونه پدران و مادران دوست دارند که فرزندان آنها هميشه تميز و مرتب مثل برف بدرخشند و هميشه اتو کشيده باشند و همانند بزرگسالان رفتار کنند.
آنان دنياى کودک را درک نمىکنند و روح و روان او را مىآزارند. اينگونه پدران و مادران رفتارهاى دوران کودکى خويش را فراموش کردهاند. بايد پذيرفت که کودک، کودک است با همهٔ ويژگىها و نيازهاى دوران کودکي. پس، اگر کودک کثافتکارى مىکند دليلى براى عصبانيت و ناراحتى وجود ندارد، چون کودک و لباسهاى او با شستن تميز مىشود، ولى روح و روان آسيبديده بهراحتى درمانکردنى نيست. گروه ديگرى از پدر و مادرها اينگونه رفتارهاى کودک را طبيعى تلقى مىکنند و جزءِ خصوصيات و ويژگىهاى دوران کودکى بهشمار مىآورند و رفتارهاى کودک را با صبر و حوصله پذيرا هستند.
اينان، تا حدود زيادي، به کودک اجازه مىدهند که خيلى از چيزها از شخصاً آزمايش و تجربه کسب کند. براى مثال، به کودک اجازه مىدهند که آببازى کند، روزنامهها را با قيچى ببرد و يا با آب خمير روزنامه درست کند. به او اجازه مىدهند که با يک ليوان آب و يک سينى و نى حباب بازى بکند يا لباسهاى عروسک و خرس خود را بشويد. البته، براى بازى او محدوديتهائى نيز قائل هستند. اين بازىها را کودک تنها مجاز است در آشپزخانه و يا در حمام خانه و در تابستانها، در ايوان انجام بدهد و هنگام حباببازى اجازه دارد اين کار را روى سينى و روى پارچهٔ مخصوص به انجام رساند. در واقع، اينگونه پدر و مادرها از نيازها و تمايلات کودک تا حدود زيادى آگاه هستند و متناسب با سطح درک و فهم کودک رفتار مىکنند. اگر به کودک مىگويند کارى را انجام نده، در عوض اجازهٔ انجام دادن کار ديگرى را به او مىدهند و زمينهٔ فعاليت ديگرى را براى کودک فراهم مىکنند. براى مثال، اگر کودک کرم صورت را بر روى آينه مىمالد و لولهٔ خمير دندان را له و با آن بازى مىکند، پدر و مادر آگاه آنها را از دست کودک مىگيرند و در عوض به او اجازه مىدهند که براى درست کردن خمير کيک به آنها کمک کند. آنان مىدانند که کودک به چنين کارهائى نياز دارد؛ از اين رو فعاليتهاى جايگزينى را براى کودک در نظر مىگيرند.
- بعضى از پدر و مادرهائى که در دوران کودکى با آنان بدرفتارى شده است، متأسفانه خود آنها نيز با کودکان خود همانگونه رفتار مىکنند. بعضى از گفتههاى پدر و مادر آنان جزءِ باورهاى آنها شده است؛ براى مثال، گِلبازى نکن، آببازى بد است و ...
اشتغال والدين
وقتى هر دو نفر کارمند باشند، بهدليل خستگي، حال و حوصله و فرصت کمترى دارند و به همين دليل بازى با اسباببازىهائى مثل لگوها، پازلها و نظاير آنها را به گل، شن و آببازى ترجيح مىدهند.
- از جمله علل ديگر مىتوان به اين موارد اشاره کرد: فاصلهٔ سنى پدران و مادران با کودکان، مشکل اقتصادي، کمبود فضاى کافى (منازل آپارتمانى و استيجاري) کمسوادى يا بىسوادى پدر و مادر، اختلافات خانوادگي، تنبلى و ...