درباره ما | مطالبات شهدا | دفاع مقدس | دانشنامه | فیلم | صوت | ارتباط با ما | سایت های شفیق فکه | سیاسی | تصاویر
    صفحه نخست / دانشنامه / پزشکی / روانشناسی

ایجاد عادات مثبت در کودکان (بخش پنجم)

راه را برای دوستی ها هموار کنيد.
برای کودکان, در تمام سنين, تجارب زود هنگامی را فراهم کنيد _ اگر کودک خردسالی, امکان برقراری ارتباط با ديگران را نداشته باشد, نمی تواند بياموزد که چطور در اجتماع رفتار کند. به او مهارت های اجتماعی را بياموزيد و هنگامی که دوستی اش خاتمه يافتو يا احساس اشکال می کرد, به او کمک کنيد.
•    برای زمان بازی خردسالان و کودکان قبل از سنين مدرسه, برنامه ريزي کنيد. اطمينان يابيد که کودک نوپای شما فرصت های زيادی دارد که با ديگر کودکان باشد. اگر در محلی که زندگي مي کنيد کودکان زيادی نيستند, کودکان را برای بازی دعوت کنيد. موقعيت و زمان بازی را تا هنگامی که روابط تثبيت نشده اند و بزرگسالان نيز علاوه برکودکان, همديگر را نشناخته اند محدود کنيد. بر روی اولين تجارب کودکان نظارت کنيد و آماده باشيد تا با دخالت در کارشان, بازی آنها را تسهيل کنيد.
•    در فعاليت های خانوادگی وارد شويد. اجتماع چند گروه خانواده فرصت خوبی را برای وارد کردن کودکان در موقعيت های اجتماعی به همراه کودکان سنين مختلف, فراهم می کند. اين موقعيت ها به او فرصت می دهد که مهارتهای اجتماعی را به کار گيرد و در عين حال, نظاره گر ارتباط شما با مردم ديگر باشد. همچنين, گردش های خانوادگی باعث ايجاد پيوندهای عميق داخل خانواده می شود و بعدها که کودکتان بايد در مقابل فشار گروه همسالان ايستادگی کند, نتيجه خودش را نشان خواهد داد.
•    فشار را برداريد. کودک را در مقابل مردم انگشت نما نکنيد :«نمی تونی به دايي ات سلام کنی؟» يا "برای همه از يک تا ده بشمر». هر چقدر کودک در موقعيت های اجتماعی به خودش توجه بيشتری داشته باشد, برا ی او مشکل تر خواهد بود که احساس راحتی کند.
•    به کودک برچسب نزنيد. توصيف کودکتان به عنوان خجالتی ,تنها , ساکت و يا سر, روشی غلط است که بعدها تاوانش را پس خواهيد داد. برای نمونه مايکل دوساله, در سلام کردن و يا حتی نگاه کردن به فرد آشنا ترديد دارد. رو به فرد آشنا می کنيد و می گوييد :"مايکل خجالتيه!" ولی نمی دانيد که با برچسب زدن به کودکتان, رفتار او را تقويت می کنيد. عيناً زمانی که به کودکتان برچسب انزوا طلب يا دچار مشکل در دوست يابی را می زنيد, رفتار اجتماعی نامناسب را در او بر می انگيزيد.
•    می توانيد با گفتن جملاتی او را تشويق کنيد که اجتماعی تر باشد:"تازه الان ديده تتون. چند دقيقه طول می کشه تا بهتون عادت کنه" به جاي اينکه بگوييد:"هميشه همين طوره . باآدمهای ديگه صحبت نمی کنه".
در پی يافتن علت ها باشيد.
اگر کودکتان در ايجاد و نگهداری دوستيها مشکل دارد بکوشيد علت آن را در يابيد . ايا آنقدر حساس است که هميشه احساساتش جريحه دار می شود و دوستانش را از دست می دهد؟ آيا ساکت است و نهسبت به ارتباط با ديگران بی تفاوت است؟ آيا تهاجمی و قلدر است و به همين علت, کودکان ديگر نمی خواهند با او باشند؟آيا از مهارت های اجتماعی برخوردار نيستآيا مهارتهای لازم برای يک دوست با وفا بودن را ندارد؟
با کودک صحبت کنید .
اگر کورکتان معنی سخنان شما را در مي يابد , بنشينيد و در مورد وضعيت, با او صحبت کنيد.مادر کاتلين وقتی شنيد که دخترش به يک مهمان امر و نهی می کند , او را از اطاق بيرون کشيد و به آرامی به او پيشنهاد کرد که به مهمان اجازه دهد فعاليت بعدی را او انتخاب کند. آن شب دوباره باهمديگر صحبت کردند و مادرش تغيير رفتار او را تحسين کرد.
•    دقيق باشيد. درباره رفتارهايي که مشاهده می کنيد و اينکه چگونه موجب تأثيرگذاری بر روابط می شوند؛ کفتگو کنيد.
•    درباره دوستی صحبت کنيد اگر کودک شما به دليل تمام شدن يک رابطه دوستی, از نظر روانی آسيب ديده است., درباره وضعيت دوستی ها و اينکه چطور در طی سالها دوستان زيادی خواهد داشت که بعضی از انها به مدت طولانی و بعضی از آنها تنها مدت کوتاهی دوست او خواهند بود, گفتگو کنيد. به او بگوييد که اغلب مردم انواع زيادی دوست مانند: يار ورزشي, هم درسی و تعداد کمی ياران مورد اعتماد, دارند.
•    مشخصات يک دوست خوب را بگوييد. از کودک بخواهيد نام يکي از همکلاسيهايش را که همه اورا دوست دارند , بگويد و سپس درباره خصوصيات او چنين بپرسيد: چطور رفتار می کند؟ چه کارهايي انجام می دهد؟ ويژگي های يک دوست خوب چيست؟ کداميک از اين ويژگيها را کودک شما دوست دارد داشته باشد؟
هدفهای دوستی را تعيين کنيد.
با هم ديگر در اين مورد صحبت کنيد که دوست دارد چه مهارتهای اجتماعی و چطور دوستهايي را داشته باشد. بيشتر کودکان می توانند به آسانی, کودکانی را که دوست دارند با آنها دوست باشند , نام ببرند.
الگوی خوبی باشيد.
کودک شما خواهد کوشيد تا دقيقاً مانند شما رفتار کند. بنابراين, به ياد بسپاريد که زمانی که شما را در حال خوش امد گويي به مردم, گفتگوی تلفنی, خريد, بازی و يا انجام هر کار ديگری با مردم ميبيند, الگوی رفتار اجتماعی را به او نشان می دهيد. اگر خجالتی بودن يکي از مشخصات شماست , او ممکن است از خجالتی بودن شما تقليد کند و بنابراين, شايد لازم باشد که اين مشخصة خودتان را تغيير دهيد.
به ياد بسپاريد که مهارتهای اجتماعی ديگری هستند که شما به طور ناخودآگاه در حال آموختن آنها به کودکتان هستيد, حتی اگر ترجيح می دهيد که آنها را ياد نگيرد. (دکتر گاربر )
*تسليم جمع می شود
تمام کودکان, تحت تأثير جمع قرار می گيرند. آن ها می خواهند صرفاً به کارهايي بپردازند که "همه, آن را انجام می دهند."بی ترديد, شما نيز می توانيد به ياد بياوريد که زمانی چنين بوده ايد. هيچگاه قدرت گروههای همسالان را دست کم نگيريد.آسان نيست که متفاوت عمل کنيم و يا اينکه در مقابل اکثريت باشيم. بعضی از کودکان, بيش از ديگران تحت تأثير قرار می گيرند وتمام کودکان , خود انگاره شان را از ارتباطشان با ديگران و مقايسه خودشان با ديگران, بدست می آورند.
کودکی که احساس مطمئن و روشنی از توانايي هاي تحصيلي خود , نقش جنبی و موفقيتش در ارتباط با ديگران دارد, نياز کمتری دارد تا برای احساس خوب داشتن, به ديگران تکيه کند؛ ولی کودکی که اعتماد به نفس ندارد, رمان مشکلتری را صرف ساختن يک تصوير پايدار از خودش می کند و بنابراين , بيشتر متکی به واکنش ها و عقايد ديگراناست. احتمال بيشتری وجود دارد که چنژن کودکی خودش را با تصويري که همسالان  ديگر از او ساخته اند, منطبق کند.
به عنوان والدين کودک نمی توانيد او را از تأثير همسالانش ايمن کنيد و يا برای انتخاب دوستان او, مصاحبه ترتيب دهيد. با اين حال, می توانيد يک ارتباط قوي با کودک برقرار کنيد و بکوشيد از بدترين جنبه های اين مسأله شايع, پيشگيري کنيد.
رابطه مناسبی را با کودکتان برقرار سازيد.
مؤثرترين دفاعی که در مقابل قدرت تأثير همسالان در اختيار داريد, ارتباط نزديک خانوادگی است. محدود کردن و يا محکوم کردن, کودکی  را که به احساس يا رفتار شما اهميت نمی دهد, کنترل نخواهد کرد.
به ياد بسپاريد که ارتباط شما بايد متقابل باشد. با کودک سخن بگوييد و به سخنان او گوش دهيد. وقت بگذاريد تا دريابيد که کودکتان به چه کاری مشغول است.و چه احساسی دراد. با تجربه هاي آغازين مدرسه شروع کنيد و شخصی باشيد که کودک می تواند به او اعتماد و تکيه کند . شما هميشه با او موافقت نخواهيد کرد , ولی هميشه به او گوش خواهيد کرد. همواره به ياد داشته باشيد که ميزان و چگونگی زمانی که صرف شکل دادن ارتباطتان با کودکتان می کنيد, مهم هستند و بازتاب اين تلاش در تمام زندگی شما باز خواهد گشت.
•    زمينه ای از تجربه ها و علايق مشترک ايجاد کنيد . والديني که با کودکشان علايق و فعاليت های مشترکی را در جريان کودکی و بلوغ ايجاد می کنند, فرصت بسيار بهتری برای مقابله با تأثيرهمسالان کودک دارند. اين کار را زود شروع کنيد. سرگرمی ها و مهارتهای مشترکی را بيابيد. فعاليت های مشترکی, مانند:پياده روی, قايق سواری،و يا پيک نيک که درانها اعتماد و همبستگی بوجود آيد, ترتيب دهيد. صرف وقت با يکديگر, فرصتی در اختيارتان می گذارد که بتوانيدبه عنوان دو انسان, همديگر را بشناسيد.
•    نه دوست , بلکه پدر و مادر باشيد. مرتکب اين اشتباه رايج نشويد که بخواهيد بهتؤين دوست کودکتان باشيد. اگر شما به هم ديگر علاقه داشته باشيد و به يکديگر احترام بگذاريد , ارتباطی که در پي آن هستيد, رشد خواهد کرد. کودک, نيازمند پدر و مادراست نه يک دوست ديگر. شما کودک ديگری دور وبر کودک نيستيد بلکه پدر و مادر او هستيد . به جز در موقعيت هاي خاصی نظير خانواده های مختلط [مثلاً پدر با فرزندی که از زن سابقش دارد با مادری که او نيز فرزندی دارد ازدواج کرده است.] بهتر است که به کودکتان اجازه ندهيد که شما را با نام کوچک صدا بزند.
 
درکودکانتان اعتماد به نفس ايجاد کنيد.
باورهای شما نسبت به کودک باورهای او در مورد خودش خواهد بود. سرزنش و انتقاد احساسات مثبت کودک نسبت به خودش را, از بين می برد و از سوی ديگر, تحسين کردن باعث پيدايش باورهای مثبت    می شود. هر چه قدر ارتباط شما با کودک قوی تر باشد, عقايد و اظهار نظرهای شما مهمتر خواهند شد.
کمک کنيد تا کودکتان دوستی های مثبتی را برقرار کند.
هر چه قدر کودک شما بزرگتر می شود, نفوذ شما بر روی ملاقات ها و انتخابهايش, کمتر می شود. زمانی که او کوچک است با تشويق و دعوت از کودکان هم شأن او, ارتباطات سالمی را ايجاد کنيد. هدف, بدست اوردن عنوان "بسيار اجتماعی" نيست, ولی هر کودکی نيازمند داشتن تعدادی دوست خوب است.
•    بکوشيد, دوستان کودکتان را بشناسيد. داوطلب کمک در بازي های مدرسه, رانندگی سفرهاي پيک نيکی و... شويد و خانه تان را به عنوان محلی که کودکان می توانند همديگر را در آنجا ملاقات کنند, پيشنهاد دهيد. خانه تان را تبديل به مکاني کنيد که کودکتان و دوستانش درآن گرد هم آيند. زمانی را صرف محبت با دوستان کودکتان و آشنا شدن با آن ها , بکنيد.
•    بکوشيد تا دريابيد کودکان, چه کاری انجام می دهند. زمانی که کودکتان و همسالانش در خانه شما بازی می کنند آن ها را زير نظر بگيريد, به طور مستقيم در فعاليت آنها شرکت کنيد يا از فاصله, آن ها را کنترل کنيد. بکوشيد, والدين دوستان کودکتان را, بشناسيد تا بدين ترتيب, بدانيد که به ارزش های مشترکی پايبند هسـيد و زمانی که کودکتان , با آن هااست, احساس اطمينان خاطر کنيد.
خود را درگير دعواهای بين همسالان کودکتان نکنيد. دوستی ها در بهترين حالت, گسستنی هستند و اين مسأله, بويژه در مورد کودکان, صادق تر است. کودکان اغلب با يکديگر دعوا می کنند و دوباره آشتی می کنند. به طور کلی, بهتر است که خودتان را وارد اينگونه مسايل نکنيد. نسبت به آن ها همدردی نشان دهيد و به آن ها پيشنهادهايي بدهيد , ولی نکوشيد که به حل و رفع مشکلات آن ها بپردازيد.
•    دوستان کودکتان را موردانتقاد قرارندهيد هرچه قدر کودک بزرگتر باشد, اين کار کمتر مؤثر واقع می شود. بهتر است که بر روی اعمال متمرکز شويد :"می بينم از وقتی که باسوزان بازی می کنی حرف های بدی می زنی". به کودک بگوييد که اگر اين رفتار ادامه يابد , پي آمدهای کارش را خواهد ديد.
•    کودک را تشويق کنيد که گروههای زيادی از دوستان داشته باشد. بکوشيد کودکتان را درگير فعاليت های مختلف کنيد؛ زيرا او با کودکان زيادی ملاقات خواهد کرد که علايق و ايده های مختلفی دارند. اين امر, باعث تشويق تماميت فردی و عدم وابستگی او به گروه خاصی می شود.(دکتر گاربر )

ترس ها
*ترس از تاريکی
تقريباً همه کودکان, حداقل برای مدتی از تاريکی می ترسند. اين ترس اغلب در دو تا سه سالگس ظاهر می شود. ترس از تاريکی در ميان کودکان, متفاوت و در حال تغيير است؛ يک شب ار هيولا و شب ديگر از دزد می ترسند. معمولاً اطمينان دادن به کودک (هرچند جزيي) مانع از تشديد و مزمن شدن ترس می شود؛ اما گاهی ترس در کودک باقی می ماند. در اين صورت, پيشنهادهای زير شما را درغلبه برآن مشکل, ياری خواهد کرد.
 
در مورد ترس بحث کنيد.
هيچ گاه بر روی احساساتی مثل ترس, سرپوش نگذاريد, بلکه به ان ها اعتراف کنيد؛ زيرا به نظر کودک آنها واقعی هستند. به او اطمينان دهيد که چيزي برای ترسيدن وجود ندارد؛ اما احساسات او را به عنوان احمقانه يا بچه گانه بودن, مسخره نکنيد. از کودک بپرسيد که در تاريکی از چه چيزي می ترسد. در يک اتاق تاريک کنار او بنشينيد و بخواهيد علت ترس خود را شرح دهد.
کودک را در برابر ترس مقاوم کنيد.
مجموعه ای از بازيها می توانند کودک را به تاريکی عادت دهند. به برخی از اين بازيها توجه کنيد:
•    دنبال بازی. خودتان نقش راهنما را بگيريد و از کودک بخواهيد شما را دنبال کند. بهتر است با دستتان او را راهنمايي کنيد. در ابتدا, بازی را در روشنايي انجام دهيد و فقط گاهی وارد تاريکی شويد؛ اما بتدريج مدت زمان بيشتری را در تاريکی بگذرانيد . اگر کودک خواست جای خود را با او عوض کنيد.
•    بشماربازی. همراه با فرزندتان در يک محل تاريک بايستيد و تا عدد سه بشماريد. کم کم اين زمان را طولانی تر کنيد تا به شصت ثانيه برسد. او را ازصميم قلب تحسين کنيد. به تدريج, صدايتان را پايين تر بياوريد. برای يک کودک بزرگتر می توانيد اين زمان را تا چند دقيقه افزايش دهيد.
•    در تاريکی, گرگم به هوا بازی کنيد. هر کدام به نوبت گرگ شويد و در حين بازی, حسابی سرو صدا کنيد.
•    اتاقی مخصوص بازی بسازيد. برای نمونه بر روی ميز پتويي بيندازيد و به کودک اجازه دهيد تا به زير آن برود و برايش در وپنجره درست کند. اين مکان فضای مناسبی برای بازی کردن در تاريکی است.
•    در ترس کودک شريک شويد. همراه با کودکانتان در اتاقی تاريک بنشينيد و سايه ها را تماشا کنيد و به صداهايط که او را می ترساند, گوش دهيد. در صورت لزوم, چراغ اتاق را روشن کنيد و منشاء سايه ها و صداها را برای او توضيح دهيد. بگذاريد کودک بکوشد با درآوردن صداهای عجيب و غريب شما را بترساند. شما هم مانند يک آدم ترسو رفتار کنيد تا احساس کند در اين بازی موفق شده است.
•    با او قايم با شک بازی کنيد و يا شي ء خاصی را در يک مکان تاريک, مخفی کنيد و از او بخواهيد آن را پيدا کند تا در اين صورت يک علامت مثبت به دست آورد. می توانيد برای هر سه علامت مثبت هديه ای کوچک به او بدهيد.
به کودک اطمينان دهيد که در تاريکی خطری او را تهديد نمی کند.
•    شب هنگام قبل از خواب درها و پنجره ها را با همکاری کودک قفل کنيد. توضيح دهيد که دزد به ندرت به خانه ای که کسی در آن است , وارد می شود و بگوييد که اگر دزدی وارد خانه شود شما زودتر بيدار خواهيد شد.در صورت امکان  يک زنگ در اتاق کودک تعبيه کنيد تا اطمينان يابد که هر موقع که بخواهد می تواند شما را خبر کند . وسايل حفاظتی اضافی نظير چفت های پشت در و پنجره يا حتی سيستم دزدگير می توانند در کاهش ترس کودک نقش بسزايي داشته باشند.
•    از يک کليد ديمر استفاده کنيد روش استفاده از اين کليد را به کودک بياموزيد. هر شب با ديمر شدت نور لامپ را کمتر کنيد تا زمانی که به راحتی بتواند در تاريکی مطلق بخوابد.
•    همراه با کودکتان در حالی که يک چراغ قوه در دست داريد به اتاق تاريکی وارد شويد و نقش جاسوس ها را بازی کنيد.
•    به فرزندانتان بياموزيد تا در تاريکی با خودش صحبت کند . وقتی او جمله هايي نظير "من نمی ترسم . هيچ چيز نمی تونه به من صدمه بزنه" را تکرار کند, می تواند خودش را شجاع بداند.(دکتر گاربر )
*ترس از صحبت کردن در جمع
برای برخی کودکان, صحبت کردن در جمع فرصتی براینشان دادن افکار آن هاست. ولی برای برخی ديگر, يک فشار روانی شديأ است. "مايکل" 8ساله در حاليکه سر کلاس نشسته است, اميدوار است که معلم اسمش را نخواند.او پاسخ سؤال معلم را می داند؛ اما از اينکه بخواهد در برابر همة دانش آموزان کلاس صحبت کند هراسان است. او در برابر ديگران نه تنها پاسخ سؤال را فراموش می کند بلکه دچار تپش قلب و خشکی دهان می شود. پاسخ اشتباه با خنده های زير زيرکی همکلاسی ها به تجربه بسيار تلخی می انجامد که اضطراب کودک را حين صحبت کردن از ميان عموم تشديد می کند. بسياری از بزرگسالان ترس مايکل را درک می کنند. در صورت عدم درمان ترس می تواند به قدری شدت يابد که به يک فوبی واقعی بدل شود. اين نوع ترس, يکي از معمول ترين ترس های کودکان و حتی بزرگسالان بشمار می رود که معمولاً از دبستان شروع می شود. بدين صورت که چند بار تپق زدن هنگام خواندن متن درس باصدای بلند, آغازگر اضطراب است. بعضی دانش آموزان به عمد پشت سر بلند قدترين دانش آموزان کلاس می نشينند تا معلم آنها را نبيند. ما حتی دانشجويانی را ديده ايم که برای خودداری از دفاع از پايان نامه که محتاج صحبت کردن در جمع است هنوز فارغ التحصيل  نشده اند.
از آنجا که اين نوع ترس موجب فشار روانی شديدی است و مي تواند به آسانی به دوره بلوغ و پس از آن نيز کشيده شود, کمک به فرزندتان در غلبه برآن بسيار اهميت دارد.

برای مشاهده ادامه مطلب کلیک کنید

 نسخه قابل چاپ    ارسال این صفحه به دوستان
تاریخ و زمان انتشار: پنج شنبه 4 آبان 1391
تهیه و تنظیم:
منبع :
ارسال نظر:
 
عنوان  
رایانامه  
متن نظر  
کد امنیتی = ۶ + ۳